یک تویی و یک من
با این ماه که هنوز هم این شهر را تحمل
میکند...
همین سه تا بس است...
حتی اگر ماه هم نبود
من قانعم
به یک تو و یک من...
حتی همین قدر دور از هم
مگر میان تو و ماه فرقی هم هست؟!
ای کــاش که بود...
آن وقت شاید همه چیز معنایی جز " تو "
داشت...!
اما... حالا که ندارد!
حالا همه چیز تویی!
تمام شعرهایی که با عشق میخوانم...
تمام روزهای خوب ...
تمام لبخندهای من...
تمام زندگی...
همه چیز تویی...
چیز دیگری هم اگر جز تو بود
فدای یک تبسمت...
+ برای تــــــــو ... که از تبار بارانی ...
نظرات شما عزیزان:
|